سوت هلی
درود بر شما
امروز مهمون داش جابریم
من وعبدالله
رفتیم سر کیوی باغ بعدش رفتیم باغ خونه سوت هلی خوردیم خیار محلی خودیم تازه مار هم دیدیم نذاشت بکشمش
فعلا اومدیم خونه قراره نهار بده تازه یاذدم رفت بگم ازدواج کرده مبارکا بوشه
فدای همتان
+ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۸ ب.ظ توسط رمضان پور امیردهی
|
ديرگاهيست که تنها شده ام